امنیتِ من
چهارشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۲۵ ق.ظ
امنیت را با چادرم بیشتر حس میکنم
رنگ به رنگ بودن را سوا میکنم برای هرجایی که امن باشد
امنیتم نه درکوچه و بازار تامین است،نه خانه ام حتی، وقتی نامحرمی حضور دارد...
بانو! هرجایی برای لطافت شما امن نیست
چگونه میتوانی خودت را از نگاه های بی حیا و تندباد های تیرهای شیطان حفظ کنی!
رنگ به رنگ بودن زیباست،مثل گل مثل هرجاذبه ای که هر بیننده را جذب میکند اما...
اما آیا میتوانی آثار نگاهشان را دفع یا کنترول ویا حتی بی اثر نگه داری!؟
ظرافتِ حیا و شخصیتِ شما بانو، ارزش پر پر شدن که هیچ، ارزش له شدن زیر نگاه های پوچ و زهرآلود هرنامحرمی را دارد!؟
مینشینم در بغلِ چادُرِ سیاهم و گاهی هم در آغوشش پرواز میکنم
رنگین کمانی و رنگ به رنگ بودنم را نگه میدارم برای جایی که احساس کنم خیلی امن است.
۹۲/۰۶/۰۶