مَن لی غَیرُک...

السلام علیک یافاطمة الزهراء

مَن لی غَیرُک...

السلام علیک یافاطمة الزهراء

مَن لی غَیرُک...

طبقه بندی موضوعی

۳۵ مطلب با موضوع «حجاب :: دلنوشته» ثبت شده است

حدیث از امام علی(ع هست که میفرمایند: اگر امربه معروف و نهی از منکر رو.در جامعه ترک کنید, اشرار زمام حکومت شما رو در دست میگیرند.) . . در عجبم از خودم که خانمی رو با لباس خیلی نامناسب در کوچه و خیابون میبینم اما دلم میلرزه و تذکر نمیدم!؛ در عجبم از خودم مه کاری برای رضایت خدا نمیکنم و تسلیم نفسم هستم. . . ×××: یه واجبی هست بنام امر به معروف و نهی از منکر که اون دنیا, مثه حساب نمازو روزه که واجبه, ازت حساب پس میکشن....
۵ نظر ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۴
خانم چادری

بسم الله

.

.

یه بار یکی از دوستام بهم گفت : خودکاری که اذکار یا نام خدا رو با اون مینویسی، وقتی تموم شد، داخل سطل زباله ننداز. خودکارو بنداز داخل آب روان، داخل رودخونه. چون با این خودکار نام خدا رو نوشتی و اثر خوبی رو کاغذ گذاشتی؛ ارزش این خودکار بالاست ...

به حرفاش که فکر میکردم،به خودم گفتم : این که فقط یه خودکاره! یه مداده! پس زبان و لب ما که آفریده خداست و باهاشون ذکرمیگیم، نماز میخونیم، چرا باید ازش حرف زشت خارج بشه!؟ چرا باهاش غیبت میکنیم!؟ کلن استفاده درستی از آفریده های خدا داریم؟! زیبایی هایی که در اختیارمونه، پوششمون درسته!؟ شکر این زیبایی و ظرافت خانومانَمون رو چطور ادا می کنیم؟ مگه نه اینکه باید شکر نعمت رو به جا آورد و ازشون مراقبت کرد؟! !!!

.

.


۵ نظر ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۲
خانم چادری
درست یادم نیست چه تاریخی، چه روزی! شبکه بازار نمایشگاه وسایل حجاب را نشان میداد
مدل به مدل مانتوهای پوشیده و مجلسی،ساده، چادر های مجلسی، طرحدار،ساده، گیره روسری،شال...
چادرمجلسی!! سرآستین های زر دوزی شده و گل دار
گیره روسری! از10 هزارتومن تا50 هزارتومن مزین به سنگ های قیمتی!!!
یک جاهایی بعضی چیزها اصلن با اعتقاداتت جور درنمی آید.

در آتلیه را باز میکنم و باهم وارد میشویم. اطراف پر از قاب عکس و تصاویر مختلف است. چشمم به جسم قرمزقهوه ای رنگی می افتد که درست روبرویمان نشسته و دارد به هردومان نگاه میکند.خیلی رنگش شبیه عکس های قدیمی ست اما نه او در قاب نشسته و نه عکسی در کار است! نمیدانم از شبیه بودن حجابش به حجابمان جا خورده!یا از تفاوت رنگ چادر مشکیِ ما با چادر قرمز قهوه ای خودش!!!


بعدن. ن:  جشنواره باروت خیس (نوشته مهلتش گذشته اما شبکه 2 تبلیغاتش رو نشون داد دیگه از کم و کیفش خبر ندارم)


۱۰ نظر ۲۳ دی ۹۳ ، ۲۰:۲۱
خانم چادری

پدربزرگم: فکرمیکنم پسربچه ای هستم و بالای شاخه درخت نشستم. کی این عمر من گذشت؟!!

ف.ز پای تلفن: نمیخوام امسال جشن تولد بگیرم...

بابابهجتم: الهی ازعمرت پشیمون نشی (موقع خداحافظی میگفتن)

حاج آقا پناهیان در مدیریت زمان : زمان خیییلی بی رحمه...



۱۳ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۶
خانم چادری

بی بهانه...

۲۴ نظر ۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۹:۴۳
خانم چادری