بسم الله
.
.
یه بار یکی از دوستام بهم گفت : خودکاری که اذکار یا نام خدا رو با اون مینویسی، وقتی تموم شد، داخل سطل زباله ننداز. خودکارو بنداز داخل آب روان، داخل رودخونه. چون با این خودکار نام خدا رو نوشتی و اثر خوبی رو کاغذ گذاشتی؛ ارزش این خودکار بالاست ...
به حرفاش که فکر میکردم،به خودم گفتم : این که فقط یه خودکاره! یه مداده! پس زبان و لب ما که آفریده خداست و باهاشون ذکرمیگیم، نماز میخونیم، چرا باید ازش حرف زشت خارج بشه!؟ چرا باهاش غیبت میکنیم!؟ کلن استفاده درستی از آفریده های خدا داریم؟! زیبایی هایی که در اختیارمونه، پوششمون درسته!؟ شکر این زیبایی و ظرافت خانومانَمون رو چطور ادا می کنیم؟ مگه نه اینکه باید شکر نعمت رو به جا آورد و ازشون مراقبت کرد؟! !!!
.
.
پدربزرگم: فکرمیکنم پسربچه ای هستم و بالای شاخه درخت نشستم. کی این عمر من گذشت؟!!
ف.ز پای تلفن: نمیخوام امسال جشن تولد بگیرم...
بابابهجتم: الهی ازعمرت پشیمون نشی (موقع خداحافظی میگفتن)
حاج آقا پناهیان در مدیریت زمان : زمان خیییلی بی رحمه...