مَن لی غَیرُک...

السلام علیک یافاطمة الزهراء

مَن لی غَیرُک...

السلام علیک یافاطمة الزهراء

مَن لی غَیرُک...

طبقه بندی موضوعی

۳۶ مطلب با موضوع «حجاب :: چادر» ثبت شده است

- چادری بود. در خیابان و محیط خارج از خانه همیشه چادر بر سر داشت و برای چادرش احترام قائل بود. محل کارش ، محیطی بود که  هر روز با افراد متفاوتی سر و کار داشت و پشت میز نشین بود. خیلی از صندلی اش جابجا نمی شد مگر برای استراحت و خوردن غذا. چادرش رو تا میکرد و میگذاشت در کیفش. معتقد بود که همکاران آقا مثل برادرش هستند و با مانتوی بلند و گشاد و مقنعه ی بلند ، لزومی به پوشیدن چادر نیست.

- چادری بود اما وقتی سوار ماشینش میشد، چادرش را تا میکرد و میگذاشت روی صندلی. میگفت هنگام رانندگی چادر برایش سخت است، دست و پاگیرش می شود.

- چادری بوداما وقتی مهمان داشتند یا مهمانی میرفتند، مانتوی بلند یا لباسی مناسب  میپوشید و چادرش را آویزان میکرد. معتقد بود پوشیدن چادر جلو نامحرم های فامیل لزومی ندارد اما باید جلوی نامحرم های غریبه چادر به سر کرد.

- چادری بود اما در کلاس چادرش رو تا میکرد و پشت صندلی اش، آویز میکرد معتقد بود در کلاس که سرجایم نشسته ام، الزامی به پوشیدن چادر نیست.

- چادری بود اما وقتی برای تفریح به کوه یا جنگل یا پارک می رفتند، چادرش را تامیزدو ...


××: نظر شما چیه؟ میشه هم چادری بود و هم نبود!!؟
××: نامحرمِ غریبه، چقدر نامحرم تر از نامحرمِ آشناست؟!
××: چقدر برای خدا چادر میگذاریم، نه برای خودمون!؟ (+)

۳۰ نظر ۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۸:۱۲
خانم چادری

تو در میان همه ی مخلوقاتش فقط برای خدایت، همین یک نفر هستی

برگزیده شده ای بانو


دختر کوچکی که دست هایش را در دستهای فرشته ی خدا ، مـــــــــــــادر نهادند و رشد کرد

به سن زیبایی ها رسید...

مادر شد و دست رحمتِ زندگی اش را نه در دستان خود ،که با جان به آغوش کشید


بانو، جز زیبایی آفریده نشده است ...                                                              

زیبایی هایش را دنیایی نمی کند ...

می داند هوای اینجا مسموم است...


تو در میان همه مخلوقاتش فقط برای خدایت، همین یک نفر هستی

برگزیده شده ای بانو






۲۷ مهر ۹۲ ، ۲۳:۰۳
خانم چادری

گاهی نفس کشیدن سخت می شود...

میان آدم هایی که نزدیکند اما مترها فاصله است بین طبیعتِ تو و آن ها

اطرافت اما پر میشود از نگاه هایی که میتوانند مسموم  هم باشند


دستانِ دیده ات اما آلوده نمیشود

قلبت هم


خودت میدانی که از چه می خواهم بگویم

لبخند میزنی و میان چادُرت میپیچی....

رویت را بر می گردانی و به هر نگاهی خیره نگاه نمیکنی

صحبت کردنت هم مانند پوشش سر و رویت، با حجاب است


حجابت را با ، حیایت میپسندم

فرق هاست بین باحجابِ بی حیا و باحجابِ باحیا ...



عجله ن 1 : مسابقه وبلاگ نویسی حجاب و عفاف

عجله ن 2 : بشتابید.

۳۰ نظر ۲۵ مهر ۹۲ ، ۰۱:۰۹
خانم چادری

حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند:

قصابی می گفت: زمان قدیم که زن ها پوشیه می زدند روزی زنی به مغازه من آمد که گوشت بخرد در حالی که پوشیه نزده بود ولی صورتش را با چادر پوشانده بود و فقط نوک بینی او از چادر بیرون بود، گفتم خانم صورتت را بپوشان وبا می آید، او هم سریع صورت را پوشاند.

در قدیم حجاب ارزش بود الان اگر دختران موهای خود را از جلو یا عقب بیرون بیندازند یا آرایش کرده و معطر باشند ارزش و مد است.

پدرم می گفت دیدم پیرزنی هم چادر و هم پوشیه دارد و دخترش چادری و نوه اش با مانتو است، جلو رفتم و گفتم پیرزن، اگر کسی تو را نگاه کند باید کفاره بدهد، این چادر و پوشیه را به نوه و دخترت بده .

منبع



۳۸ نظر موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۱۳
خانم چادری

فرقی نمی کند

کجا یا کِی

در هیاهوی این شهر

هرکجا و هر زمان

با ایمانت وضو بگیر

زیر لب نیت کن:

" حجاب می کنم قربه الی الله"

 


۲۰ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۰۶
خانم چادری