مَن لی غَیرُک...

السلام علیک یافاطمة الزهراء

مَن لی غَیرُک...

السلام علیک یافاطمة الزهراء

مَن لی غَیرُک...

طبقه بندی موضوعی

۱۰۶ مطلب با موضوع «حجاب» ثبت شده است

مسیری که لااقل هفته ای یکبار با تاکسی از آن عبور میکنم.خیابان باریکی که شاید فقط دولاین می شود.هر دوطرفِ این خیابانِ همیشهِ شلوغ بازار است. پاساژ و مغازه های کوچکی که یکی در میان کفش فروشی- لباس فروشی زنانه- کفش فروشی- لباس فروشی مردانه- لباس فروشی مردانه- داروخانه- مانتو فروشی- لباس فروشی زنانه و ... اگر هم به ترافیک برخورد کنیم، بازهم سرمان گرم تماشای ویترین مغازه هاست. هربار یک مدل! مانکن ها هم بیکار ننشسته اند و کم کم فکر میکنم متحرکشان هم به بازار می آید. وقتی ساپورت های رنگی و مانتوهای جلوباز بدون دکمه ! را بر تنشان دیدم، با خودم گفتم : "چرا فروشنده این طور لباس رو به تنشون پوشونده! " نمیدانم فروشنده ها هم پیش خودشان میگویند: "خب بابا، مردم که همین شکلی لباس میپوشن، اینم بپوشه مگه چشه!" یا همان مردم که این طور لباس میپوشند هم پیش خودشان میگویند: " بَه! مانکنِ پشت ویترین وقتی میپوشه، خب من بپوشم مگه چی میشه؟ حتما مردم میپوشن که تن مانکن هم این لباس رو پوشوندن دیگه! "

هنوز این را هم نفهمیدم که چرا اکثر دخترکانِ دانشگاهمان شبیه همند!!! موهای بلند وابروان کوتاه و رنگ کرده و پوست برنزه و رژهای مات. از این همه شبیه هم بودن در خودشان گم نمی شوند؟! شاید اگر روزی با یکی از همین مانکن های پشت ویترینی هم کلام شوم، از ان ها سوالاتم را پرسیدم! نمیدانم شاید هم با آن ها در دانشگاه هم کلام هستم! در خیابان، در تاکسی، در محل کار...




۲۶ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۱ ۰۳ آبان ۹۲ ، ۱۷:۲۰
خانم چادری
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۱ آبان ۹۲ ، ۱۳:۵۳
خانم چادری

تو در میان همه ی مخلوقاتش فقط برای خدایت، همین یک نفر هستی

برگزیده شده ای بانو


دختر کوچکی که دست هایش را در دستهای فرشته ی خدا ، مـــــــــــــادر نهادند و رشد کرد

به سن زیبایی ها رسید...

مادر شد و دست رحمتِ زندگی اش را نه در دستان خود ،که با جان به آغوش کشید


بانو، جز زیبایی آفریده نشده است ...                                                              

زیبایی هایش را دنیایی نمی کند ...

می داند هوای اینجا مسموم است...


تو در میان همه مخلوقاتش فقط برای خدایت، همین یک نفر هستی

برگزیده شده ای بانو






۲۷ مهر ۹۲ ، ۲۳:۰۳
خانم چادری

گاهی نفس کشیدن سخت می شود...

میان آدم هایی که نزدیکند اما مترها فاصله است بین طبیعتِ تو و آن ها

اطرافت اما پر میشود از نگاه هایی که میتوانند مسموم  هم باشند


دستانِ دیده ات اما آلوده نمیشود

قلبت هم


خودت میدانی که از چه می خواهم بگویم

لبخند میزنی و میان چادُرت میپیچی....

رویت را بر می گردانی و به هر نگاهی خیره نگاه نمیکنی

صحبت کردنت هم مانند پوشش سر و رویت، با حجاب است


حجابت را با ، حیایت میپسندم

فرق هاست بین باحجابِ بی حیا و باحجابِ باحیا ...



عجله ن 1 : مسابقه وبلاگ نویسی حجاب و عفاف

عجله ن 2 : بشتابید.

۳۰ نظر ۲۵ مهر ۹۲ ، ۰۱:۰۹
خانم چادری
دوستِ افسانه از حاج یوسف پرسید که اگه سیگار بکشه اشکالی داره یا نه!
حاج یوسف هم در جوابش گفت : شما سیگار را میکشید یا سیگار شما را میکشد !

۲۱ نظر ۲۱ مهر ۹۲ ، ۱۹:۵۲
خانم چادری