مَن لی غَیرُک...

السلام علیک یافاطمة الزهراء

مَن لی غَیرُک...

السلام علیک یافاطمة الزهراء

مَن لی غَیرُک...

طبقه بندی موضوعی

فرشته

سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۲۵ ب.ظ

تازگی ها با فرشته آشِنا شدم

دختری مهربان با مقنعه ی چانه دارِ نخودی رنگ

میگفت از ابتدا چادری نبودم ؛ در خانواده ما فقط دو عمه ام چادر داشتند و لاغیر.

می گفت هیچ قیدو بندی نداشتم...

فرشته آرام حرف میزد، از چشمان درشت و مشکیِ درخشانش آرامش می بارید...

نمازش را عاشقانه می خواند

میان سجده هایش می ماندم که با عشق سر فرو می آوَرَد...

می گفت : از قرآن شروع کردم و بعد...


وقت نماز، دسته های لبه ی چادرفرشته شبیه بال فرشته ها می مانست

انگار می خواست پرواز کند

دریا می شد و موج می زد

به مثال فرشته ندیدم...

این همه تغییر!!! این همه خدایی شدن!!! این همه رنگِ خدایی گرفتن!!!


خدایا من هم دلم فرشته شدن می خواهد...

۹۲/۱۱/۲۹
خانم چادری